فرخ نعمت پور
نوسەر

نوسەر

نوسەر ناوم فەڕۆخ نێعمەتپوورە و لە شاری بانە لە دایک بووم. یەکەمین نووسینەکانم لە بواری چیرۆک بە زمانی فارسی لە تەمەنی ١٥ ساڵیدا بووە لە ژێر کاریگەریی بەرهەمەکانی ڤیکتۆر هوگۆ کە وەک دەستنووس ماون و وەک بەشێک لە یادگاری ژیان و هەوڵی من بۆ بەنووسەربوون لە ئەرشیڤەکانمدا ماون. هەرچەند یەکجار بە تەمەنێکی کەم دەستم بە خوێندنەوەی هوگۆ کرد و بە گوێرەی پێویست لێم هەڵنەگرتەوە. هەمیشە هۆگری توند و تۆڵی خوێندنەوە بووم و لە گەڵیا خەریکی نووسینیش بوومە. لە بیرم دێت هەمیشە دەفتەرچەیەکم لە گیرفاندا بوو و بیر و هەستە کتوپڕییەکانی خۆمم تیا دەنووسینەوە. دواتر بەرەبەرە دەستم دایە نووسینی شیعر و…[ادامه]

نوسەر
خواندم !

کوبانی در تلاطم سیاستهای گوناگون

کات 18/07/1393 1,137 بازدید

مدخلی بە بحث

فاجعەای کە امروز بر سر کوبانی آمدە است، دل هر انسان آزادە و شرافتمندی را بە درد می آورد. کیست کە از کشتار انسانهای بیگناە و راندن آنان از خانە و کاشانەاشان متاثر نشود، و بر بالین اجساد مثلە شدە کودکان نگرید؟ مگر فاشیستها و نیروهای امثال داعش کە ایدئولوژی و پیروزی خود را بر هر چیز دیگر ارجح می شمرند. کوبانی، مثال زندە قربانی قهر فاشیسم است.

در تحلیل شرایطی کە کوبانی، این شهر کوچک پنجاە هزار نفری را بە چنین مسلخ گاهی برد، می توان بە مسائل عدیدەای اشارە داشت. از جملە:

ـ سیاست ترکیە و کشورهای عربی،

ـ سیاست کشورهای غربی،

ـ سیاست نیروهای هدایت کنندە کانتون ها در این بخش از کردستان.

سیاست ترکیە و کشورهای عربی

ترکیە و کشورهای عربی از همان اوائل بحران سوریە، دست بە تجهیز نیروهائی زدند با هویت سنی و همزمان با آن با اصرار بر همین هویت در پروسەهای بعدی تحولات. این نیروها کە عمدتا بر ایدەئولوژی عربی ـ سنی کە دارای مختصات ناسیونالیسم عربی و روایت سنی از اسلام بودند بە مصاف رژیم اسد رفتند و از همان ابتدا با خودداری از شناختن سوریە بعنوان کشوری چند ملیتی، کردهای این کشور را از خود راندە و آنان را بە در پیش گرفتن راە دیگری تشویق کردند. این برخورد کە پشتیبانی و همگرائی دولت ترکیە و کشورهای عربی را بە همراە داشت، در عمل باعث چند پارگی نیروهای مخالف اسد شد.

سیاست کشورهای غربی

کشورهای غربی و بویژە آمریکا کە همیشە در مصافشان علیە کشورهای رقیب در خاورمیانە و شمال آفریقا از تندروترین نیروهای مذهبی هم استفادە کردەاند، این بار نیز در سوریە بە استقبال همان سیاست کلاسیکی خود رفتند، و بدین ترتیب شرایط ایجاد و قدرت گیری این نوع نیروها را فراهم آوردند. این سیاست کە عمدتا بر پای تقویت حضور پایەهای ایمانی و روانی مبارزان در کنار دیگر عوامل قرار گرفتە، درست آنجاهائی بکار گرفتە می شود کە یا روند جنگ بدرازا کشیدە می شود و یا با مخدوش کردن بیشتر فضا، برنامەهای دیگری مد نظر قرار گرفتە اند، برنامەهائی کە کشفشان زیاد آسان بە نظر نمی آید.

البتە باید همراهی ترکیە و کشورهای عربی را در مورد داعش کاملا در نظر گرفت.

سیاست نیروهای هدایت کنندە کانتون ها در کردستان سوریە

نیروهای نزدیک بە پ کا کا از همان اوائل شروع بحران سوریە، با توجە بە نفوذ قابل ملاحظە خود در این بخش از کردستان بە دو عمل اصلی دست زدند: راندن نیروهای سیاسی نزدیک بە حزب دمکرات کردستان عراق از مناطق تحت نفوذ خود، و دوم ایجاد کانتونها.

راندن نیروهای نزدیک بە بارزانی دو پیام داشت: اول فاصلە گرفتن معین این نیروها از آن صف بندی کلان کە در آن، غرب، کشورهای عربی، ترکیە و مخالفان اسد آن قرار داشتند، و دوم، تمام کردن رقابت سیاسی بە نفع خود در منطقەای کە اکثریت از آن آنها بود، و بە این ترتیب پ کا کا از نامهربانیهای حزب دمکرات نسبت بە نیروهای خود در کردستان عراق یک انتقام تاریخی گرفت.  

در رابطە با ایجاد کانتونها هم باید گفت کە:

ـ تجربە کانتونها نسبت بە تجربە حکومت اقلیم، هم در عمل و هم در برنامە متفاوت بود،

ـ کانتونها، بر ایجاد دولت بە شیوە کلاسیکی ـ ناسیونالیستی ظاهرا اصرار نداشت،

ـ کانتونها بە حضور تنوع اتنیکی اهمیت بیشتری دادند،

ـ حضور زن در آنان بسیار بارزتر بود، شاید بتوان گفت کە از این لحاظ با تجربە حکومت اقلیم قابل مقایسە نبود،

ـ کانتونها می خواستند تنها بە امر سیاست و قدرت بها ندهند، بلکە بە تحولات اجتماعی هم نظر داشتند (دوری گزیدن از تجربە کاست قدرت و فساد مالی در اقلیم کردستان).

ایجاد کانتونهای مورد نظر حزب اتحاد دمکراتیک، با برنامەهای رایج و موجود در منطقە کە مورد تائید کشورهای ذی نفع است کاملا در تضاد قرار می گیرد. سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در منطقە کە بر پایە سرمایەداری بوروکراتیک، مالی وابستە و غیر دمکراتیک بناشدە است، عملا بە سیستمهای دیگر حساسیت نشان می دهد، و نمی تواند با آن همراهی کند.

همچنین نیروهای نزدیک بە پ کاکا نهایتا با ماندن و یا قرارگرفتن در کنار جبهە سوریە ـ ایران ـ روسیە، در وضعیت بسیار پیچیدەتری قرار گرفتند. این انتخاب کە البتە بعضا از روی ناچاری و بعلت عضو بودن ترکیە در ناتو بود، اگر نە دشمنی، اما لااقل خنثی بودن نسبی موضع تعدادی از کشورها را بهمراە داشت. از جملە در این مورد می توان بە آمریکا اشارە داشت. همین خنثی بودن نسبی موضع آمریکاست کە این کشور را گاها بە بمباران مواضع داعش در اطراف کوبانی (تحت شرایطی خاص) ناچار می کند.

نهایتا می توان گفت کە نیروهای کردی در شطرنج سیاسی سوریە علیرغم مانورهای محدودشان در دگرگونە نشان دادن موقعیت، اما در کنار اسد قرار داشتند و همین باعث دشمنی بیشتر نیروهای مخالفشان شد. تشدید دشمنی، تشدید حملات را بدنبال داشت و ما شاهد آن بودیم و هستیم کە مردمان بسیاری آوارە شدند و یا بە قتل رسیدند. اما اگر با صراحت بیشتری می توان از دشمنی ترکیە و نیروهای نزدیک بە آن با کردهای سوریە گفت، موقعیت غرب در این مورد پیچیدەتر است. غرب کە همراهی نسبی کردهای سوریە با رژیم اسد را نمی پسندد، در همان حال با همان برخورد ترکی ـ عربی تماما موافق نیست. برای آنها کردها یک آلترناتیو برای تقویت احتمال ایجاد سیستم عدم تمرکز قدرت در سوریە هستند. همچنین تعهدات و مسئولیتهای علنی غربیها در حیطە بین المللی، خواستە یا ناخواستە، جایگاە دیگری بدانها می بخشد.

سخن پایانی

شاید بتوان گفت کە مجموعە تمامی این عوامل بود کە جامعە کردهای سوریە را بە فاجعە کشانید. البتە با این ملاحظە کە عامل سیاست حزب اتحاد دمکراتیک نە یک عامل آگاهانە بلکە عاملی ناشی از انتخاب سیاست در یک شریط پیچیدە است. عاملی کە می توانست در صورت قدرتمندتر بودن جبهە کلان سوریەای ـ ایرانی و روسی می توانست حتی بسیار موفق هم عمل کند.

 البتە تصور شرایطی دیگر هم دشوار است. مثلا اینکە در صورت بە بار نشستن تلاشهای بارزانی و ترکیە برای همراە کردن کردهای سوریە با اپوزیسیون این کشور و قرار گرفتن در جبهە کلان دیگر، آیا می توانست نتایج دیگری را برای آنها در بر داشتە باشد، خود حدیث مفصل دیگری را می طلبد، بویژە اینکە خود اقلیم کردستان هم بعدها قربانی همین سیاست داعش گرایانە کشورهای منطقە و بویژە ترکیە شد.

واقعیت این است کە شرایط کردها در منطقە بطورکلی شرایط بسیار دشواریست. متاسفانە شرایط طوریست کە برای بر پای ماندن باید بنوعی بە کشورهای معینی تکیە کرد، و این کشورها هم تنها کشورهای منفرد نیستند، بلکە در ابعاد کلان بە اتحادهای وسیعتری وابستەاند. ایجاد کانتونها در مناطق کردنشین سوریە، آن هم در کنار مرزهای ترکیە کە خود عضو ناتوست و بشدت از قدرت گیری نیروهای وابستە و یا متمایل بە پ کاکا در کنار مرزهای خود حساس است، هم یک جرات تاریخیسیت و هم در درون خود دانەهای فاجعە را می پروراند. اما شاید در یک تعبیر مارکسیستی بتوان گفت همیشە ضرورتهای تاریخی هستند کە علیرغم هر اما و اگری سرانجام بە منصە ظهور می رسند و وجود خود را مادی می کنند. شاید از میان این همە خون، نهایتا خرد دیگری هر چند دشوار، بروید. خردی کە زادە وحشت است و نە زادە ماقبل وحشت و فاجعە. درست مانند خرد اروپائی بعد از دو جنگ اول و دوم جهانی.   

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *