فرخ نعمت پور
نوسەر

نوسەر

نوسەر ناوم فەڕۆخ نێعمەتپوورە و لە شاری بانە لە دایک بووم. یەکەمین نووسینەکانم لە بواری چیرۆک بە زمانی فارسی لە تەمەنی ١٥ ساڵیدا بووە لە ژێر کاریگەریی بەرهەمەکانی ڤیکتۆر هوگۆ کە وەک دەستنووس ماون و وەک بەشێک لە یادگاری ژیان و هەوڵی من بۆ بەنووسەربوون لە ئەرشیڤەکانمدا ماون. هەرچەند یەکجار بە تەمەنێکی کەم دەستم بە خوێندنەوەی هوگۆ کرد و بە گوێرەی پێویست لێم هەڵنەگرتەوە. هەمیشە هۆگری توند و تۆڵی خوێندنەوە بووم و لە گەڵیا خەریکی نووسینیش بوومە. لە بیرم دێت هەمیشە دەفتەرچەیەکم لە گیرفاندا بوو و بیر و هەستە کتوپڕییەکانی خۆمم تیا دەنووسینەوە. دواتر بەرەبەرە دەستم دایە نووسینی شیعر و…[ادامه]

نوسەر
خواندم !

پوپولیسم و انقلاب

کات 21/09/1396 1,210 بازدید

مدتیست کە در میان نیروهای اصلاح طلب و نیز تکنوکراتها و نخبگان دانشگاهی در ایران بحث بازگشت پوپولیسم در فضای سیاسی ایران مطرح است. البتە این بازگشت نە در معنای اینکە هم اکنون این پوپولیسم در جامعە وجود ندارد. نە، منظور بازگشت پوپولیسم بە قدرت و تسخیر ارگان دولت، بمانند دوران احمدی نژاد است.

دلواپسان و منتقدان، عمدتا برای سندیت سخنان و پیش بینی های خود بە عدم وفاداری روحانی بە برنامەهای اعلام شدە خود در قبل از انتخابات برمی گردند. آنان از دو چهرە متفاوت روحانی می گویند، یک روحانی کە قبل از انتخابات، متعرض و در گفتار رادیکال بود، و یک روحانی دیگر کە بعد از تمدید دوران ریاست جمهوری اش، محافظەکار شدە و برای پیشبرد کارهای خود عمدتا بە ارکان قدرت چسبیدە و فاصلە خود رابا اصولگرایان کمتر و کمتر کردە است (و بە همین تناسب فاصلە خود را با اصلاح طلبان بیشتر و بیشتر).

بی گمان انتقاد دلواپسان بازگشت پوپولیسم تا اینجای کار درست است. روحانی آنی نکرد کە وعدە داد. او تنها بە اقتصاد چسبیدە است و این در حالیست کە برنامە اقتصادی او حتی توان وادارکردن آستان قدس رضوی بە پرداخت مالیات بە دولت را ندارد. یعنی اینکە بر خلاف تصور روحانی کە اقتصاد را تنها می توان بە یمن برنامە اقتصادی حل کرد، اقتصاد متضمن حرکت در ابعاد دیگر از جملە در زمینە اقتصاد سیاسی هم است (بحث ساختارشناسی). و نیز تا حالا اقتصاد در سایە ایران (فعالیت ارگانهای ریز و درشت مربوط بە سپاە و نهادهائی نظیر آستان قدس رضوی) کە مرجع اصلی تامین پیشبرد برنامەهای جنگی ایران در منطقە هستند، نتوانستە و یا اساسا با شیوە برخورد روحانی نمی توان آنان را بە چرخە عادی و قانونی اقتصاد در کشور بازگردانید.

اما آیا می توان واقعا دلواپس بازگشت پوپولیسم در ایران بود؟

باید گفت کە فراتر از تسخیر دولت، و یا بهتر بگوئیم ارگان اجرائی کشور توسط پوپولیسم، هم اکنون پوپولیسم در ارگان رهبری کشور و نیز پیشبرد سیاست چە در داخل و چە در سطح منطقە و جهانی وجود دارد. شیعی گری و تاکید بر آن، پایە این پوپولیسم است. و درست وجود این نوع پوپولیسم فراگیرتر است (نسبت بە پوپولیسم موجود در دولت) کە سرچشمە مصائب کشور است و علیرغم اینکە در مقاطعی با حضور خط غیر پوپولیسمی در دولت موافقت می کند، باز با حضور سنگین خود آن را زیر فشار قرار می دهد و نمی گذارد بە راە خود برود. پس ما از لحاظ وجود یک پوپولیسم فراگیرتر در ایران مشکلی نداریم، و بنابراین تمام بحث بر سر وجود پوپولیسم در ارگان اجرائی کشور، یعنی دولت، است.

دلواپسان بازگشت پوپولیسم ظاهرا از این تز حمایت می کنند کە بجز دو گزینە پوپولیسم و غیرپوپولیسم هیچ آلترناتیو دیگری در کشور وجود ندارد. و نگاە آنان هم عمدتا بە ظهور پوپولیسم از درون نظام است. در نگاە آنان باید با روحانی ساخت و همزمان با انتقاد بە یاد او آورد کە تمام برنامەها و سیاستهایش قابل بازگشت. کە البتە این در خود امری درست است، اما همزمان آنان فراموش می کنند کە انتقاد تنها انتقاد کلامی نیست و باید برای آن برنامەهای مشخص بویژە از طریق جذب لایەهای اجتماعی برای مادی کردن این انتقادها داشت. حال بە مانند مارکس نمی گوئیم از سلاح انتقاد بە انتقاد سلاح، اما از سلاح انتقاد بە سلاح انتقاد ـ تودە.

البتە باید گفت کە همزمان افراد دیگری هم هستند کە از ظهور پوپولیسم از بطن جامعە، بخوان از طرف نیروهای دیگر سیاسی و عمدتا مخالف، نگرانند. بە زبانی دیگر آنان دلواپس انقلابند. ولی آنان هم فراموش می کنند کە با پوپولیسم نمی توان تنها از طریق هشدار بە حاکمان جلوگیری کرد. اتفاقا پوپولیسم آنگاە حضور می یابد کە حاکمان گوش شنوائی ندارند و باید با نیروی مادی و نە تنها با سلاح انتقاد (حتی در فرم اصلاح طلبی آن) این گوشهای خوابیدە را بیدار کرد. و آیا این دوستان دارای چنین برنامەای هستند؟

البتە باید گفت کە همتراز خواندن انقلاب با پوپولیسم بنوعی سادەکردن امر انقلاب است. در پوپولیسم نوعی سیاست اغفال تودەها حاکم است. پوپولیسم تلاش برای همراهی کردن مردم با نیروی حاکم از طریق دروغ است، اما انقلاب شکستن این همراهی است. انقلاب همراە کردن مردم با نیروی جایگزین است اگرچە هنوز آن نیرو امتحان خود را پس ندادە است. اگرچە در انقلاب هم می شود تودەها را اغفال کرد.

فرخ نعمت پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *