فرخ نعمت پور
نوسەر

نوسەر

نوسەر ناوم فەڕۆخ نێعمەتپوورە و لە شاری بانە لە دایک بووم. یەکەمین نووسینەکانم لە بواری چیرۆک بە زمانی فارسی لە تەمەنی ١٥ ساڵیدا بووە لە ژێر کاریگەریی بەرهەمەکانی ڤیکتۆر هوگۆ کە وەک دەستنووس ماون و وەک بەشێک لە یادگاری ژیان و هەوڵی من بۆ بەنووسەربوون لە ئەرشیڤەکانمدا ماون. هەرچەند یەکجار بە تەمەنێکی کەم دەستم بە خوێندنەوەی هوگۆ کرد و بە گوێرەی پێویست لێم هەڵنەگرتەوە. هەمیشە هۆگری توند و تۆڵی خوێندنەوە بووم و لە گەڵیا خەریکی نووسینیش بوومە. لە بیرم دێت هەمیشە دەفتەرچەیەکم لە گیرفاندا بوو و بیر و هەستە کتوپڕییەکانی خۆمم تیا دەنووسینەوە. دواتر بەرەبەرە دەستم دایە نووسینی شیعر و…[ادامه]

نوسەر
خواندم !

سوسیالیسم شرقی و سرمایەداری

کات 18/08/1397 1,195 بازدید

اسلاوی ژیژک، فیلسوف و تئوری پرداز اسلونیایی در مطلبی بە رقابت میان ایالات متحدە آمریکا و چین پرداختە است. او معتقد است کە:
ـ نبرد جهان شمول میان سوسیالیسم و سرمایەداری همچنان پابرجاست، و سقوط شوروی فقط ایجاد وقفەای در آن بود و بس،
ـ سوسیالیسم چینی را یک سوسیالیسم سرمایەدارانە می نامد،
ـ معتقد است کە مدل چینی نشان می دهد کە پیوند میان سرمایەداری و دمکراسی یک پیوند ضروری نیست،
ـ محتمل است کە آیندە بشر بر اساس سوسیالیسم سرمایەدارانە پی ریختە شود کە در اساس مدل مورد نظر نبودەاست.

بی گمان مقالە ژیژک بە نکات مهمی اشارە دارد.

هم اکنون مشخص است کە سیاستهای ناسیونالیستی و بشدت آمریکامحور ترامپ، خروج آن از پیمانهای بین المللی، فشار بیش از حد بر رقبا برای جذب پول بە اقتصاد آمریکا و تغییر در مناسبات اقتصادی و مالی و تجاری اساسا برای بە عقب راندن غول چینی و خارج کردن آن از دور رقابت تنگاتنگ با آمریکا است. دولت ترامپ برای پیشبرد این کار از استراتژی سیاسی همکاری چند جانبە در عرصە بین المللی کنار کشیدە و سعی می کند تنها با تکیە بر خود و جلب متحدانی کە این سیاست را می پسندند، کار را جلو ببرد. هرچند تا کنون تنها دو دولت در سطح جهانی بە این روند پیوستەاند: اسرائیل و عربستان سعودی. کە انگیزە هر دو نە آنگونە کە ترامپ در نظردارد منکوب کردن چین، بلکە تهدید امنیتی ای می باشد کە توسط ایران متوجە آنهاست.

چین اما در این میان، با وجود ظهور ترامپیسم، کماکان بر همان استراتژی قبلی خود پای فشردە است کە ادامە همکاری و روابط با کشورهای جهان، حضور در سازمانها و معاهدات بین المللی و تاکید بر نقش فعالیت های اقتصادی بودەاست. اگرچە در این اواخر با توجە بە ایجاد تنش های بیشتر در دریای زرد و دریای جنوب و نیز استراتژی تمرکز آمریکا بر خاور دور، فعالیت های خود در عرصە نظامی را شدت بخشیدە است کە عمدتا کیفیت بخشی بە توان نظامی این کشور را شامل می شود و نە تعرض در عرصە جهانی را.

چینی کە برخلاف شوروی اقمار ندارد و کاملا بر توان اقتصادی خود متکی ست، بە رقیب اصلی آمریکا تبدیل شدە و اتوریتە و جایگاە جهانی این کشور را بە چالش کشیدە است. چین چنانچە ژیژک می گوید یک سرمایەداری تحت کنترل کمونیست هاست کە کلید اصلی موفقیت در عرصە جهانی را در اقتصاد یافتە است. و برای موفقیت خود، هیچگاە نە وارد عرصە رقابت نظامی با غرب و بویژە ایالات متحدە شد و نە با ایجاد اقمار خرج اضافی برای خود دست و پا کرد. رهبران این کشور بە مدل سوسیالیسم در یک کشور وفادار باقی ماندند و برای پیشرفت و ترقی آن، بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و تشدید روندهای جهانی شدن کە خود را در مختصات نئولیبرالیسم بازمی یافتند، بجای نفی بازار و ارتباط باز با جهان در عرصە اقتصادی، با آغوش باز و البتە بشیوە خود آنها را پذیرفت.
اما چنانچە می دانیم بواسطە عدم پیشرفت پایەهای فرهنگ دمکراسی، شرق آنگاە کە سوسیالیسم را پذیرفت، آن را با دیکتاتوری آمیخت و تقریبا در همە کشورهائی کە بنای سوسیالیسم بنوعی پی ریختە شدند، بدون توجە بە دمکراسی بە ایجاد جامعە جدید دست یازیدند. چین نیز یکی از این کشورهاست. اما وجود فرهنگ کنفوسیوسی کە مروج فرهنگ مدارا و احترام میان مردم است، در غیاب دمکراسی، توانستە تا حدود زیادی بە همبستگی اجتماعی یاری رساند و عدم دمکراسی را جبران کند. هرچند همین فرهنگ از طریق اشاعە ‘تواضع برادر کوچکتر در مقابل برادر بزرگتر’، بنوعی امر تابعیت از هیرارشی قدرت را نهادینە کردەاست.

اما آیا بفرض پیروزی چین و تسلط آن بر اقتصاد جهانی، این بدان معنا خواهد بود کە مدل چینی مدلی عمومی خواهد شد؟ تجربە لیبرال دمکراسی نشان می دهد کە علیرغم تسلط آمریکا و غرب بر اقتصاد جهان، اما هیچگاە مدل لیبرال دمکراسی بە مدل مسلط در همە جهان تبدیل نشد. بنابراین رابطە مستقیمی میان مدل اقتصادی و سیاسی یک کشور با مدل مسلط جهانی وجود ندارد. همچنین نمی شود پیش بینی کرد کە بفرض پیروزی چین، بشیوە اتوماتیک مدلهای لیبرال دمکراسی در غرب با ریزش مواجە خواهند شد و بسادگی مدل چین را خواهند پذیرفت. نهایتا اینکە جهان کنونی یک جهان پلورال و چندگونە از لحاظ هویت هاست و بە احتمال قوی همین چندگانگی باقی خواهد ماند.

ژیژک می گوید کە کاملا محتمل است سوسیالیسم سرمایەدارانە آیندە بشریت را بسازد. او در این حرف خود متکی بە توان ادامە رقابت چین با جهان غرب است. اما زمانی اتحاد شوروی هم از این توان برخوردار بود ولی سرانجام نتوانست مدل سوسیالیسم غیر دمکراتیک را بە مدل مسلط در جهان تبدیل کند. شاید هنوز زود است برای پیش بینی هائی از جنس ژیژکی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *