نوێترین بابەت
-
حوله
حوله (برگردان از کردی: ماجد فاتحی نویسندە: فرخ نعمت پور) رفتار و عادات، چون لاک پشتی به نظرم می آید. لاک پشتی میان علفزار، که شاید در پایان فصل به ناگاه داس کشاورزی گردنش را زخمی کند، یا… طبق عادتش، بار دیگر بر موهای کوتاهش دست می کشد. ادامه سخنان قطع شده اش را پیدا کرده و […]
-
مهتاب لب مرز
مهتاب لب مرز (برگردان از کردی: ماجد فاتحی نویسندە: فرخ نعمت پور) جسدی آنجا دراز کشیده. روی سبزەهای خیس پاییز. جنگلی انبوه که آخرین پرندگان در آن نغمه سرایی می کنند. و هوائی مرطوب که در بلندای آسمان با ابرهای پراکندە و سرگردان در هم آمیختەاست. سرش را بلند کرده و به آسمان می نگرد. آسمان در […]
-
مرده ها را خواب می بینم
مرده ها را خواب می بینم (برگردان از کردی: ماجد فاتحی نویسندە: فرخ نعمت پور) مدتیست مردگان زیاد به خوابم می آیند. مرده ها از هر نوعی: فامیل، هم محله ای، هم شهری، دوست، ناشناس و الی آخر. دلیلش را نمی دانم: ترس، احساس تنهایی، خستگی، حس زودرس پیری، فکر کردن زیاد، حس غربت، دوری از وطن، […]
-
کوره راهی چون خندە
کوره راهی چون خندە (برگردان از کردی: ماجد فاتحی نویسندە: فرخ نعمت پور) در روزگاران قدیم زمانی که ما به یاد نداریم، مادری همراه کودکانش زندگی می کرد. سی سال بعد این کودکان مادر بودند که به همراه فرزندان خود می زیستند. سی سال دیگر نیز باز کودکان اینان بودند که با کودکان خود زندگی می کردند. […]
-
چەکوچ
چەکوچ دایکم دەنگی دام: ـ ئەرێ قەرارنەبوو تەنەکەی پەڕژینەکە چاکەی! بیانووی چەکۆچت هەبوو و ئیستا هەیە… دەی یاڵڵا ئەمڕۆ دوو بزماری پیاکوتە با نەجاتمان بێت و چیتر مریشکەکانمان نەچنە ماڵی دراوسێکەمان… لە ناو جێگاکەدا بە لای شانی راستدا تل دەخۆم و، لە پەنجەرەکە دەڕوانم. تیشکی هەتاو لە پەردە سوورە ناسکەکە و پشت پەردە سپییەکە دەدا […]
-
هوای مەآلود آن سوی شهر
هوای مەآلود آن سوی شهر برگردان از کردی: ماجد فاتحینویسندە: فرخ نعمت پور هر روز در این مکان جسد فردی که می میرد را از اینجا بیرون می برند. کسانی اینجا در این اتاق هستند که قرار است بمیرند، آنانی که باید بمیرند، خشم خداوند شامل حالشان شده. لاک پشت های میان جنگل های آتش گرفته. اتاقی […]
-
سفر بی بی
سفر بی بی بی بی خانم کە هفتاد سال از عمرش گذشتە، هیچوقت سفر نرفتە. همسر وفادارش کە خود عاشق سفرە و سالی حداقل یکبار بە ولایات مختلف می رە، هیچگاە بی بی، یار با وفایش را با خودش نبردە. برای همین دل بی بی برای سفر لک زدە. غروبا کنار پنجرە رو بە افق […]
-
آینده جلوه ای از گذشته
آینده جلوه ای از گذشته نوشته : آرش خالدیاننقد و بررسی کتاب سرگذشت شورش اثر فرخ نعمت پور شورش؛ واژهای همگام با تاریخ که با سرنوشت انسان گره خورده است. گاه به امید رسیدن به سر و سامان و خواستههایی که در خیال میپرورانند، ملتی را به کام خود میکشد و بر تلاطم و آشفتگی […]
-
خواب یک مادر
خواب یک مادر برگردان از کردی: ماجد فاتحینویسندە: فرخ نعمت پور ساعت ده دقیقه به دو راه می افتد. می داند جا نمی ماند. پای پیاده تا ایستگاه قطار پنج دقیقه راه است. از ایستگاه قطار تا اتوبوس با قطار ده دقیقه وقت می برد. و آخر سر تا محل کارش با اتوبوس پانزده دقیقه زمان لازم […]
-
فرار مغزها از کردستان
فرار مغزها از کردستان کردستان و تشکیل دولت نیمە مدرن با ظهور دولت رضاشاە، ایران بتدریج وارد دورە نوینی از تاریخ خود شد کە می توان آن را با ترم ‘نیمە مدرن’ توصیف کرد. پهلوی اول در تلاش برای پایان دادن بە دوران قاجاریە دست بە تغییرات مهمی در بافت اقتصادی و فرهنگی جامعە زد […]
-
چاوانی تامەزرۆ
چاوانی تامەزرۆ عەلا بە حەڵەوقانی بە کەللاکەی لە کەللای ئەنوەری گرت و، لە بەر خۆیەوە گوتی “نەمرم هەر خۆم دەگەیەنمە ئۆرووپا!” کەللاکە لەگەڵ ئەوەی بە تەوژم و بەگوڕ لە ژێر دوو پەنجەی لێکئاڵاوی ئاماژە و ناوینییەوە دەرچوو، کەچی کەللاکەی ئەنوەری نەپێکا، بە سەریا بازیدا و چەند هەنگاوێک لەولاترەوە بە گێژ و خول راوەستا. عەلا چەند […]