فرخ نعمت پور
نوسەر

نوسەر

نوسەر ناوم فەڕۆخ نێعمەتپوورە و لە شاری بانە لە دایک بووم. یەکەمین نووسینەکانم لە بواری چیرۆک بە زمانی فارسی لە تەمەنی ١٥ ساڵیدا بووە لە ژێر کاریگەریی بەرهەمەکانی ڤیکتۆر هوگۆ کە وەک دەستنووس ماون و وەک بەشێک لە یادگاری ژیان و هەوڵی من بۆ بەنووسەربوون لە ئەرشیڤەکانمدا ماون. هەرچەند یەکجار بە تەمەنێکی کەم دەستم بە خوێندنەوەی هوگۆ کرد و بە گوێرەی پێویست لێم هەڵنەگرتەوە. هەمیشە هۆگری توند و تۆڵی خوێندنەوە بووم و لە گەڵیا خەریکی نووسینیش بوومە. لە بیرم دێت هەمیشە دەفتەرچەیەکم لە گیرفاندا بوو و بیر و هەستە کتوپڕییەکانی خۆمم تیا دەنووسینەوە. دواتر بەرەبەرە دەستم دایە نووسینی شیعر و…[ادامه]

نوسەر
خواندم !

دسته: داستان

  • بر فراز هیمالایا

    بر فراز هیمالایا

    بر فراز هیمالایا ‘دالایی لاما’ در حال نوشیدن چایی بود کە خبر حملە روسیە بە اوکراین را شنید. با شنیدن خبر، لیوان نوشیدنی سحرآمیزش را کە از گیاهان وحشی بلندی های تبت تهیە شدەبود با سرعت خاصی روی میز زد (گذاشت) و مثل یک بچە شروع بە گریەکرد. پوتین کە کنار پنجرەای بر بلندای کوههای […]

    ۳۰/۰۷/۱۴۰۱ 0 لێدوان 632 بازدید زۆرتر...
  • اکراین مُرد

    اکراین مُرد

    اکراین مُرد “آنچە مورد علاقە من است کشفیات پوچی نیست، بلکە نتایج آنهاست.” آلبرت کامو امروز اوکراین مرد. یا شاید دیروز، نمی دانم. تلگرامی بود کە از خانە سالمندان بە دستم رسید. در آن نوشتە شدەبود: “اوکراین مرد. مراسم خاکسپاری فردا. با احترام” هیچ تاریخی روی آن نوشتە دیدەنمی شود. شاید دیروز بود. از اینجا […]

    ۰۲/۰۳/۱۴۰۱ 0 لێدوان 733 بازدید زۆرتر...
  • خوابیدن کنار بمبها

    خوابیدن کنار بمبها

    خوابیدن کنار بمبها و این روزها رئیس جمهورها کنار بمبهایشان می خوابند. البتە نە همە آنها، رئیس جمهورهای کشورهائی را می گویم کە بمب اتم دارند. و باز نە اینکە دقیقا کنار بمبها: مثلا توی زیردریائی های اتمی یا زیرزمین هائی در اعماق زمین. نە، منظورم  کنار کامپیوترهایشان است. مگر حالا دنیا اینجوری نیست کە […]

    ۲۷/۰۱/۱۴۰۱ 0 لێدوان 882 بازدید زۆرتر...
  • ضلع غربی

    ضلع غربی

    ضلع غربی یکی از جاههائی کە از پنجرە خانە ما پیداست، گورستان شهر ماست کە در ضلع غربی در میان جنگلی خفتەاست. من از اینجا بخوبی آن را می بینم. اگرچە قبرها پیدا نیستند، اما می دانم کە آنجاست و آنجا بهترین گورستان شهر است. من می دانم آنجاست، زیرا کە جزو اولین دانستەهای من […]

    ۳۰/۱۱/۱۴۰۰ 1 لێدوان 1,002 بازدید زۆرتر...
  • موش روسی

    موش روسی

    موش روسی ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، کە سالها پیش هنگام ریاست جمهوری اوباما، بە عنوان رئیس سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، انتخاب شدەبود، بعد از سالها اقامت در بروکسل بلژیک بە قصد سفری کوتاە بە نروژ بازگشتەبود. ینس همراە گارد محافظین و یکی دو تن از دوستان حزبی اش از حزب کارگر در خیابانهای اسلو، […]

    ۲۴/۱۰/۱۴۰۰ 2 لێدوان 1,283 بازدید زۆرتر...
  • مردی کە نمی خندد

    مردی کە نمی خندد

    مردی کە نمی خندد توی شهر ما مردی هست کە نمی خندد. همیشە با چهرەای اخمو و نگاهی عبوس بە اطرافش نگاە می کند. حتی اگر بهترین جکهای دنیا را هم برایش تعریف کنی، باز نمی خندد. همین جوری نگاهت می کند و انگار نە انگار کە بهترین ماجراهای مضحک دنیا را شنیدە. در چنین […]

    ۲۳/۰۷/۱۴۰۰ 0 لێدوان 912 بازدید زۆرتر...
  • جوگندمی

    جوگندمی

    جوگندمی از آن سال، سالها می گذرە. بهتر بگم، از آن روز سالها می گذرە. من با همسرم کە قامتی کوتاە، صورتی سبزە و سبیلهائی کلفت با سینەای پر پشت از موهای فرفری در هم تنیدە سیاە داشت، از خیابون می گذشتیم کە یهو ماشینی با سرعت تمام کنار ما، لب پیادەرو ترمز کرد. خیابون […]

    ۲۱/۰۷/۱۴۰۰ 0 لێدوان 815 بازدید زۆرتر...
  • یک روز بارانی

    یک روز بارانی

    یک روز بارانی بعد از مدتها، سرانجام باران جانانەای می بارد. شهر زیر غریو شادمان قطرەهای بیشمار و  روشن مایل بە آبی می خرامد. همە خوشحالند. مردم دوبارە بە اعجاز باور می آورند. دیوارها خیس می شوند و جویبارها نالەکنان بناگاە همە کوچەها را تسخیر می کنند. شرشر آب از همە جا بگوش می رسد. […]

    ۲۱/۰۵/۱۴۰۰ 0 لێدوان 903 بازدید زۆرتر...
  • معلم جغرافی

    معلم جغرافی

    معلم جغرافی آقای شریفی معلم جغرافیست، یعنی بود. از وقتی کە پا بە سن پنجاە سالگی گذاشت، طی حکمی، مثل همە کارمندهای حکومت، بازنشستە شد و در کنج خانە نشست. اگرچە آن زمان معلم جغرافی در این شهر زیاد نبود و او امیدوار بود کە بتواند چند سالی بیشتر در کلاس درس همراە دانش آموزانی […]

    ۱۲/۰۵/۱۴۰۰ 0 لێدوان 1,575 بازدید زۆرتر...
  • معاملە آدمها

    معاملە آدمها

    معاملە آدمها شغالی در جنگلی زندگی می کرد. جنگلی خرم با درختان بیشمار، گیاهان سرسبز، برکەها و رودخانەای بسیار زیبا با آبی زلال. شغال، کم کم پیر شدە بود و مدتی بود بجز موش نمی توانست حیوان دیگری را شکار کند. از بس گوشت موش خوردەبود دلش بهم می خورد. حالش زار بود. او کە […]

    ۲۱/۱۱/۱۳۹۹ 2 لێدوان 2,010 بازدید زۆرتر...
  • لعنت بر تو پوتین!

    لعنت بر تو پوتین!

    لعنت بر تو پوتین! یک مزدور چچنی کە تازە از مرز ترکیە و سوریە شبانە بطور مخفی با تعدادی دیگر از جنگجویان همرزمش گذشتەبود، هنوز بە اطراف حلب نرسیدە در یک بمباران غیرمنتظرە هواپیماهای مافوق پیشرفتە روسی جان خود را از دست داد. او کە بشدت از این واقعە خشمناک بود با پای پیادە دوبارە […]

    ۱۰/۰۹/۱۳۹۹ 0 لێدوان 1,997 بازدید زۆرتر...